پردیس علم

حوزه تمدن ساز و طلبه آرمانی ذیل نگاه استاد شهید مطهری (ره)

پردیس علم

حوزه تمدن ساز و طلبه آرمانی ذیل نگاه استاد شهید مطهری (ره)

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۰ آذر ۹۷، ۱۲:۰۵ - نگار جهانشاهی
    عالی

شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۷، ۰۸:۴۸ ق.ظ

۰

نتیجه تصویری برای ‪methodology‬‏

اهمیت متدلوژی methodology و روش شناسی در تمدن سازی

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

یکی از اشتباهاتی که در دوره های گذشته باعث نفی و انکار یا بی مهری نسبت به بعضی علوم می شد، این بود که به متدولوژی  methodology و روش شناسی علوم دقت نمیشد. به همین خاطر بود که وقتی با یک متد خاص در یک زمینه نتیجه می گرفتند و با روشهای دیگر نمی شد این مسیر را طی کنند، آن مسیر را کلا غیر منتج  می دانستند و فکر می کردند آن روش کلا ارزش خودش را از دست داده است.

خیلی از تهمت ها و نارواهایی که در بین خود مسلمین هم صورت گرفته و به طرد بعضی از علوم و به تبع به طرد و یا تکفیر بعضی از علما (نعوذ بالله من شر نفسی) منجر شد، بر همین اساس است که در روش شناسی به خطا رفته اند، چه بحثهایی که بین اخباریین و اصولیین شکل گرفت و چه مشکلاتی که میان متکلمین و فلاسفه و عرفا مطرح شده است.

خیلی از درگیری هایی که بین امپیریست ها (مسلک تجربى)[1] و بین راسیونالیست ها (مسلک عقلى)[2] در غرب شکل گرفت نیز برخواسته از خلط بین متدها و روش ها بود.

در اهمیت این مطلب شهید مطهری می گویند:

« ولی در روش شناسی ما می دانیم که هر علمی را باید از روش خودش طی کرد و نباید بین روشها خلط کرد

در عصر اخیر، از کارهاى بسیار خوبى که شد این بود که علمى به نام «متدولوژى» یعنى علم متدشناسى به وجود آمد. این علم مى‏گوید: آنها که مى‏گویند متد قیاسى و متدهاى دیگر را نفى مى‏کنند اشتباه مى‏کنند، آنها هم که مى‏گویند متد تجربى و متد قیاسى را نفى مى‏کنند اشتباه مى‏کنند، آن هم که مثلًا مى‏گوید متد دیالکتیکى و نه استاتیکى اشتباه مى‏کند. عمده این است که انسان جایش را بشناسد: کجا جاى اسلوب قیاسى است، کجا جاى اسلوب تجربى، و کجا جاى آن دیگرى.»[3]

نتیجه تصویری برای ‪methodology‬‏

این خلط مبحث کار را به جایی رساند که غربی ها به کلی از معارف فلسفه اسلامی بی بهره شوند، لذا شهید مطهری تاسف می خورند از این خلط بحث و می گویند:

«عده‏اى که اطلاعاتشان از فلسفه قدیم عموما از حدود افلاک تسعه و عقول عشره تجاوز نمى‏کند، و چون فقط نام آن را شنیده و یا اگر به کتابها مراجعه کرده‏اند چیزى از آن سر در نیاورده‏اند، خیال کرده‏اند فلسفه اسلامى همان است که درباره افلاک تسعه و عقول عشره بحث مى‏کند، و چون امروز بى‏اساسى نظریّه افلاک روشن شده پس آنها مى‏توانند گردن‏ برافرازند و خود را از فارابى و بو على و صدر المتألّهین برتر شمارند. آرى، این عده مى‏پندارند حکمت الهى اسلامى همان فلسفه قدیم یونانیان است و چیز علاوه‏اى ندارد و ناروا هم داخل اسلام شده است.

اینان، نفهمیده یا فهمیده، جنایت عظیمى نسبت به اسلام و معارف اسلامى مرتکب مى‏گردند. حکمت اسلامى با فلسفه یونان همان اندازه متفاوت است که فیزیک اینشتین با فیزیک یونان. دلائلى هست که حتى الهیّات ابن سینا هم بطور کامل به اروپا نرفته است و اروپائیان از این گنجینه ارزنده هنوز هم بیخبرند. براى نمونه، ذکر مورد ذیل کافى است:

سخن معروف دکارت «من فکر مى‏کنم پس وجود دارم» که به عنوان فکرى نو و اندیشه‏اى پر ارج در فلسفه اروپا تلقّى شده است، حرف پوچ و بى‏مغزى است که بو على آن را در نمط سوم «اشارات» با صراحت کامل و در نهایت وضوح طرح کرده و سپس با برهانى محکم باطل کرده است. اگر فلسفه ابن سینا براى اروپائیان درست ترجمه شده بود، سخن دکارت با برچسب «ابتکارى نو» و «فکرى تازه» مبناى فلسفه جدید قرار نمى‏گرفت‏.»[4]



[1] msiripme

[2] msilanoitar

[3] مجموعه آثار شهید مطهری (سیری در سیره نبوی)، ج 16، ص 71.

[4] مجموعه آثار شهید مطهری (عدل الهی)، ج1، ص 111 و 112.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی