ارزش علم:
ارزش علم:
_________________________________________________________
شهید مطهری در سخنرانی ای که در کتاب ده گفتار به چاپ رسیده است، نکات ضعف و قوت حوزه های علمیه زمان خود را بر می شمارند که قابل توجه است. با توجه که بسیاری از آنها هنوز هم گریبانگیر ما هست، در دو پست به توضیح آن می پردازیم:
______________________________
مزایای حوزه علمیه
بعد از اینکه بلای شکاکیت و دین گریزی در غرب خیزشی پیدا کرد، و چراغ دین و معنویت کور و تاریک شد، انسانها به سمت ساختن دنیای متناظر با فهم خود حرکت کردند. در این حرکت طبیعت را نابود و حیات طبیعی را تا به حد انقراض کشاندند و صدماتی به آن وارد کردند که به این راحتی جبران نخواهد شد.
این روحیه بزرگ منشی انسان مُدرن، او را از ساحت های معنوی دور کرد، دیگر او که خود را انسانی عقل گرا خطاب می کرد اولین چیزی که از نظرش گم شد، ایمان به غیب و ملکوت بود به گونه ای که بعضی از متوهمین عقلانیت گفتند خدایی را قبول میکنیم که زیر زره بین آزمایشگاهی ما بیاید.
مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ج17 155 ماجراى دانشگاه شیراز ..... ص : 155
یادم هست در حدود هشت سال پیش در دانشگاه شیراز از من براى سخنرانى دعوت کرده بودند (انجمن اسلامى آنجا دعوت کرده بود). در آنجا استادها و حتى رئیس دانشگاه، همه بودند. یکى از استادهاى آنجا- که قبلًا طلبه بود و بعد رفت آمریکا تحصیل کرد و دکتر شد و آمد و واقعاً مرد فاضلى هم هست- مأمور شده بود که مرا معرفى کند. آمد پشت تریبون ایستاد (جلسه هم مثل همین جلسه خیلى پرجمعیت و باعظمت بود) یک مقدار معرفى کرد: من فلانى را مىشناسم، حوزه قم چنین، حوزه قم چنان و ... بعد در آخر سخنانش این جمله را گفت:
ایشان در کتاب علل گرایش به مادی گری برای تجدید چاپ کتاب برای هشتمین بار مقدمه بیان میکنند که در ضمن آن مقدمه سیر علمی خود را بیان میدارند تا برسند به اینکه چطور به افکار مادیین آشنایی پیدا کردند:
«تا آنجا که من از تحوّلات روحى خودم به یاد دارم از سنّ سیزده سالگى این دغدغه در من پیدا شد و حسّاسیت عجیبى نسبت به مسائل مربوط به خدا پیدا کرده بودم. پرسشها- البتّه متناسب با سطح فکرى آن دوره- یکى پس از دیگرى بر اندیشهام هجوم مىآورد. در سالهاى اوّل مهاجرت به قم که هنوز از مقدّمات عربى فارغ نشده بودم، چنان در این اندیشهها غرق بودم که شدیداً میل به «تنهایى» در من پدید آمده بود. وجود هم حجره را تحمّل نمىکردم و حجره فوقانى عالى را به نیم حجرهاى دخمه مانند تبدیل کردم که تنها با اندیشههاى خودم بسر برم.