ارزش علم:
ارزش علم:
_________________________________________________________
شهید مطهری در سخنرانی ای که در کتاب ده گفتار به چاپ رسیده است، نکات ضعف و قوت حوزه های علمیه زمان خود را بر می شمارند که قابل توجه است. با توجه که بسیاری از آنها هنوز هم گریبانگیر ما هست، در دو پست به توضیح آن می پردازیم:
______________________________
مزایای حوزه علمیه
_____________________________________________________________
بعد از اینکه شمّه ای از رهنمودهای استاد شهید نسبت به حوزه علمیه را مرور کردیم یا باید اجمالا راه های برون رفتی را که استاد مطهری پیشنهاد میکنند را مروری بکنیم
___________________________________________
بعد از اینکه بلای شکاکیت و دین گریزی در غرب خیزشی پیدا کرد، و چراغ دین و معنویت کور و تاریک شد، انسانها به سمت ساختن دنیای متناظر با فهم خود حرکت کردند. در این حرکت طبیعت را نابود و حیات طبیعی را تا به حد انقراض کشاندند و صدماتی به آن وارد کردند که به این راحتی جبران نخواهد شد.
این روحیه بزرگ منشی انسان مُدرن، او را از ساحت های معنوی دور کرد، دیگر او که خود را انسانی عقل گرا خطاب می کرد اولین چیزی که از نظرش گم شد، ایمان به غیب و ملکوت بود به گونه ای که بعضی از متوهمین عقلانیت گفتند خدایی را قبول میکنیم که زیر زره بین آزمایشگاهی ما بیاید.
--------------------------------------------------------
شهید مطهری در کتب مختلف خود با روشنفکرانی مثل: کسروی، صادق هدایت مبارزه داشت. او حتی از نقد کسانی که با آنها سابقه دوستی داشت، نیز از جای ننشست و به نقادی شدید علیه دکتر شریعتی پرداخت. شهید مطهری برخلاف نگاه غیر خوشبینانه به شریعتی، مهندس بازرگان را صادق ولی مدرن زده میدانست و او را نیز نقد میکرد.
----------------------------------------------------
با توجه به پست قبلی که شاخصه هایی از دنیای مدرن و انسان مدرن بیان شد، حال باید دید آیا دینداری نیز متأثر از مدرنیته گشته است یا نه؟
شهید مطهری در زمره ی معدود اندیشمندان حوزوی است که در خصوص زیبایی و هنر مباحثی را مطرح کرده است. اصولاً در طول تاریخ پس از اسلام علمای مسلمان و شیعه بنا به دلایلی به ندرت متعرض مسائل زیباشناختی و هنر شده اند. به همین دلیل حجم میراث فلسفی علمای اسلامی در این خصوص بسیار اندک است.
شاید یکی از دلایلی که هنر ایرانی و اسلامی معاصر، ناتوان از بنا کردن مکتب است این است که اصولاً مقوله ی تأسیس مکتب هنری و تبیین آن به مثابه یک رویکرد فلسفی کمتر مورد توجه و دغدغه بوده است. برعکس، علمای مسیحی با هنر و هنرمندان رابطه ی بسیار متسحکمی برقرار کردند و هنر را وسیله ای جهت تبلیغ مسیحیت قرار دادند.
شاید یکی از دلایلی که علمای اسلامی در ایران خصوصاً علمای شیعه توجه ویژه ای به مسائل فلسفی هنر مبذول نداشته اند و کمتر پذیرای هنرمندان شده اند این بوده است که هنر در ایران همواره در دربار سلاطین و شاهان استقرار داشته و مردم عادی و روحانیت شیعی کمتر به طور مستقیم با هنر و هنرمندان بزرگ معماری، نقاشی، کتاب آرایی و شعر هم جوار بوده اند.
شهید مطهری در آثار متعدد خویش به ریشه یابی وضعیت کنونی جهان اسلام می پردازد ؛ از منظر این متفکر مسلمان و احیاگر اسلامی ، دین اسلام به دلیل در بر داشتن عناصر اصلی هدایت و تکامل به بهترین نحو و همچنین اثبات آن در کارنامه درخشان خویش در دوران تمدن اسلامی به هیچ وجه باعث عقب ماندگی مسلمانان نبوده است. از این دیدگاه اسلام، مکتب حیات بخشی است که فراتر از سلطه و سیطره بر منابع مادی، روشنای ذهنها و فراخنای فضلیت و عدالت و عزت بشری را میطلبد :
رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در باب اهمیت تمدن سازی اسلامی و اینکه وظیفه مهم امروز امت اسلامی در اقصی نقاط جهان، می فرمایند:
یکی از اشتباهاتی که در دوره های گذشته باعث نفی و انکار یا بی مهری نسبت به بعضی علوم می شد، این بود که به متدولوژی methodology و روش شناسی علوم دقت نمیشد. به همین خاطر بود که وقتی با یک متد خاص در یک زمینه نتیجه می گرفتند و با روشهای دیگر نمی شد این مسیر را طی کنند، آن مسیر را کلا غیر منتج می دانستند و فکر می کردند آن روش کلا ارزش خودش را از دست داده است.
خیلی از تهمت ها و نارواهایی که در بین خود مسلمین هم صورت گرفته و به طرد بعضی از علوم و به تبع به طرد و یا تکفیر بعضی از علما (نعوذ بالله من شر نفسی) منجر شد، بر همین اساس است که در روش شناسی به خطا رفته اند، چه بحثهایی که بین اخباریین و اصولیین شکل گرفت و چه مشکلاتی که میان متکلمین و فلاسفه و عرفا مطرح شده است.
خیلی از درگیری هایی که بین امپیریست ها (مسلک تجربى)[1] و بین راسیونالیست ها (مسلک عقلى)[2] در غرب شکل گرفت نیز برخواسته از خلط بین متدها و روش ها بود.
نظر قرآن درباره اثر تزکیه در شناخت حقیقی
شهید مطهری: «اگر مىخواهى شناخت داشته باشى، شرط شناخت صحیح آدم بودن است. آدم باش«قد افلح من زکّیها و قد خاب من دسّیها»»
شهید مطهری در کتاب مسئله شناخت، بعد از نقد نظر مولوی که پای استدلالیان چوبین بود و نیز نقد امثال ابوعلی سینا که سخنان شهودی و قلبی عرفاء را به تمسخر میگیرد، را نیز مقبول نمی دانند و می فرمایند که سخن قرآن جمع بین هر دو است:
«قرآن چه مىگوید؟ قرآن نه این را مىگوید و نه آن را. قرآن نمىگوید فقط حس و عقل، دل هیچ؛ و همچنین نمىگوید که همهاش دل، و عقل هیچ؛ چون قلمروهاى اینها را از یکدیگر جدا مىداند. قلمروها و موضوعات فرق مىکند. براى اینکه خودت را بشناسى، مىگوید تزکیه نفس کن. هیچ روانشناس و روانکاوى نمىتواند به اعماق ضمیر انسان آن مقدار [آشنا شود] که تزکیه و تصفیه نفس، انسان را به خودش آشنا مىکند. با تزکیه و تصفیه نفس، یک سلسله حکمتهاى الهى، راه را و سلوک را به انسان نشان مىدهد و غبارها را از جلوى چشم انسان بر مىگیرد:
حقیقت، سرایى است آراسته هوى و هوس گرد برخاسته
نبینى که هر جا که برخاست گرد نبیند نظر گرچه بیناست مرد